بهانه...
زانو بغل نشسته دلم کنج خانه ات/
حالا فقط خیال من است و بهانه ات/
با هر نفس تپید و گرفت از فراغ تو/
قلب شکسته از دل خسته سراغ تو /
تا می رسد صدای ملائک ز بام شهر/
بغض اذان که می شکند در تمام شهر/
اینک شهادت است که تا انتهای شهر/
می پیچد و ادامه ی آن گریه های شهر/
اقرار می کنم که خدایم فقط تویی/
هر آنچه مانده است برایم فقط تویی/
شاهد ترین به خلوت شب های تار من /
سامع ترین به زمزمه های نزار من/
افتاده بر زمین مپسندم که بی کسم/
این سان مرا غمین مپسندم که بی کسم/
طوفان غم ز گریه جدایم نمی کند/
موج است موج غم که رهایم نمی کند/
مولای من عزیزی و من عبد خوار تو/
محتاج ذره ذره ای از بی شمار تو /
تنها تو بوده ای که امان داده ای مرا/
بهتر ز بهتر از همه آن داده ای مرا/
آیا هنوز مانده دلم را صدا کنی/
نوبت نشد که داد دلم را دوا کنی/
از شر #نفس خسته پناهم نمی دهی/
پاسخ به التماس نگاهم نمی دهی/
رویم اگر چه غرق خجالت ز روی توست/
ارباب من ولی ز عزیزان کوی توست/
من هم محب روی ولی ام رهم بده/
از شیعیان راه علی ام رهم بده/
یک برگ یاس بند دلم پاره می کند/
چون پر شکسته ای طلب چاره می کند/
هر کوچه ای به بند تلاطم کشد مرا/
دیوار و درب سوخته ای می کشد مرا/
با جرعه های آب دلم پاره می شود/
با دیدن سه ساله ای آواره می شود/
شش ماهه ای به عالم غم می برد مرا/
دردانه ای به نوکری اش می خرد مرا/
انگار روضه ای به دلم دم گرفته است/
بغضی هزار ساله گلویم گرفته است/
چشمم به لطف توست اگر زنده ام هنوز/
عاصی و رو سیاه ولی بنده ام هنوز ....
..
پروردگار یوسف تنها درون چاه
فریادرس درین ب غم قلب بی پناه
پروردگار یونس در عمق آب ها
پروردگار قلب رئوف رباب ها
پروردگار مردم شب های #انتظار
پروردگار چشم به راهان بی قرار
****امید روشن بین****